سخنرانی عماد افروغ در رمضان گذشته
تاریخ انتشار: ۲۵ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۵۲۷۴۳۸
به گزارش تابناک به نقل از شفقنا، این جامعه شناس در اولین نشست از سلسله مباحث «دین، عدالت و معیشت مردم» در سخنانی با عنوان «عدالت در نهجالبلاغه» گفت: وقتی میخواهیم درباره عدالت در نهجالبلاغه گفتگو کنیم، باید با پرسش و سوالات جدی به سراغ آن برویم و بحث من مبتنی بر سوالات جدی و دانش انباشته بشری نسبت به عدالت است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با طرح تئوریهای عدالت و رویکردهای مختلف طبیعتگرایانه، مساواتطلبانه، شایستهگرایانه و بیطرفانه، نگاه امام علی(ع) را جمع رویکرد مساواتطلبانه و شایستهگرایانه و عدالت را محور فلسفه سیاسی حکومت علوی خواند و افزود: از نگاه امام علی(ع) حق مردم بر حاکم خیرخواهی و توزیع عادلانه بیتالمال است، اما حق حاکم بر مردم این است که او را نصیحت کنند، یعنی انتقاد و نصیحت حاکم، حق مردم نیست بلکه بالاتر از آن، حق حاکم و وظیفه مردم است و چنین نگاه ارزشمندی در مکاتب دیگر نظیر ندارد.
این استاد دانشگاه هشت حق نظیر عطوفت با مردم، عفو و بخشش، پرهیز از قانونگرایی صوری، مشورت و نظارت، عدالتخواهی و وفای به عهد را قابل استخراج از نامه امام علی (ع) به مالک اشتر دانست و ادامه داد: امام حق عفو و بخشش را برای مردم شمرده و به مسئولان حکومت میگوید از گناه و خطای مردم درگذرند، اما خودش از گناه کارگزاران حکومت خود نمیگذشت.
افروغ با تاکید بر پرهیز از قانونگرایی صوری و توجه به روح قانون که عدل است، توضیح داد: نباید قانون، عدالت را نقض کند و اگر مردم توان اجرای قانون را ندارند، نباید آنها را تحت فشار گذاشت. گرچه امروز قانون برای اغنیا و فقرا یکسان نیست، اما باید تبعیض مثبت را برای محرومین و مستضعفان و کسانی که به طور طبیعی از فرصتها محرومند در نظر گرفت.
این استاد دانشگاه عدالت را اعم از عدالت کیفری، قضایی، اجتماعی و اقتصادی قلمداد کرد و آن را از منظر امام علی در مرتبهای بالاتر از سایر ارزشها نظیر آزادی دانست و افزود: از نگاه علی(ع) ستم حاکم به آوارگی رعیت و دست بردن به شمشیر منجر میشود. تفسیری که برخی از شورشهای 96 و 98 کردند، ناصواب بود و این موارد، ظهور آثار بی عدالتی در جامعه بود. اگر بر مردم ظلم کنیم پاسخش را میشنویم و روز دادگری بر ستمگران، سخت تر از روز ستم بر ستمدیدگان است؛ یعنی در موقع انقلاب و اعتراض خشک و تر با هم میسوزند.
وی گفت: طبق دیدگاه امام علی(ع)، گرسنگی محرومان، نتیجه ظلم برخورداران است. امام تامین یک حداقلی را برای همه جامعه ضروری میداند که طبیعتا این استاندارد تابع زمان و مکان است.
این نویسنده و جامعهشناس عدالت را در دیدگاه امام علی، مقولهای عملی دانست و توضیح داد: عدالت بیرونی محصول عدالت درونی است یعنی کسی که در درون و زندگی خود تعادل نداشته باشد عدالت خواه نیست، کسی که بین حرف و عملش، نظر و رفتارش شکاف است عدالت خواه نیست. باید به هر مقداری که به مفهوم عدالت رسیدیم آن را پیاده کنیم نه آنکه معطوف بحثهای بی پایان نظری شویم، وقتی عمل کردیم ابهامات نظری رفع میشود.
افروغ نتایج بحث عدالت از دیدگاه امام علی را تقدم عدالت بر مصلحت و امنیت، عدم تحمل ظلم، عزیز بودن افراد محروم و مظلوم و ذلیل بودن اهل قدرت و ثروت نزد حاکم عنوان کرد و خاطر نشان ساخت: ایشان بی عدالتی را محصول آشفتگی و بیضابطگی جامعه و سوءاستفاده توسط بنی امیه میداند و اوضاع امروز جامعه ما در نابرابری و توزیع مواهب اجتماعی اقتصادی بدتر از آن روز است و متاسفانه توجیه دینی هم میشود.
وی با اشاره به رفتار امام با برادرش عقیل که دچار فقر حقیقی و فرزندانش گرسنه بودند، عدل علی(ع) را از منظر شهید مطهری متعصب و متصلب دانست و گفت: امام میگوید فقر موت اکبر است یعنی فقیر یک بار نمیمیرد بلکه دچار مرگ هر روزه و همواره در زجر است. امیرمومنان به محمد حنفیه میگوید از فقر برایت میترسم که دینت را آسیب برساند، یعنی حق حیات مقدم بر حق معاد است.
این استاد دانشگاه، عدالت را برتر از جود دانست و با اشاره به دیدگاه شهید مطهری در این زمینه، عدالت را پایه جامعه و جود و بخشش را زینت ساختمان جامعه عنوان کرد و افزود: جود از نظر دهنده فضیلت است، اما از نظر گیرنده فضیلت نیست، بخشش زیاد موجب گداپروری و انحراف بخشی از اقشار جامعه میشود، اما عدالت همه جامعه را بسوی اصلاح میبرد.
افروغ در پایان با اشاره به فرمایش پیامبر(ص) که نان را ضامن برپایی نماز و زکات میخواند، افزود: شهید مطهری میگوید این جمله زیربنایی بودن مادیات نسبت به معنویت را میرساند. یعنی اگر مادیات خراب باشد، معنویت نخواهد بود و تنها با اجرای عدالت در جامعه، میتوان معنویت را تامین کرد. ارزشهای اخلاقی پس از عدالت قرار میگیرد و بدون عدالت، جود و کرم در جامعه تاثیر خود را نخواهد گذاشت.
منبع: تابناک
کلیدواژه: داود منظور روز قدس سیلاب دعای روز بیست و سوم رمضان عدالت عماد افروغ امام علی ع داود منظور روز قدس سیلاب دعای روز بیست و سوم رمضان امام علی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۲۷۴۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اگر مطهری و مبارزه او با تحجر ادامه داشت...
مرتضی مطهری یک شخصیت تمام نشدنی در گذر زمان است و تا امروز معادلی که جامعیت او را داشته باشد بر افکار عموم و خصوص رخ نکشیده!
من اولین بار نامش را از پدرم شنیدم که با او از سالهای درسهای فقه واصول امام خمینی آشنا بود و در دهه چهل متواضعانه گاه بیگاهی درتهران پای سخنرانی آن بزرگوار حاضر میشد و به یاد دارم مرا که در سن کودکی بودم به سالن سخنرانی او بُرد تا حضرت مطهری را ببینم.
ارتباط مرموزی بین من و استاد مطهری ایجاد شده بود تا سال ۶۰ که با کتاب داستان و راستان او آشنا شدم و در سال های بعد در حد توان ناچیز فکری خود با دیگر آثار استاد شهید آشنا شدم و یک به یک نوشته هایش را غذای مغز و روح خویش نمودم و این سفره فکری و اطعام معرفتی تا امروز ادامه داشته و دارد و خلاصه؛ "با مطهری زندگی میکنم" و حاضر به جایگزین کردن دیگری و دیگران بجای او نیستم چون تا کنون جایگزینی برای مطهری -خداراشاهدمیگیرم- که پیدا نکرده ام!
مطهری که من شناختم با توجه در آمیختگی بیش از سی ساله افکارم با آثارش، کلید شخصیتش؛ در "فهم عمیق او از دین ، و درک درست جامعه ، و عرضه خوبِ یافته هایش" است.
توضیح این ادعا چنین است؛
۱ - شهید استاد مطهری یک شخصیتِ جامعِ علمی بودکه دگراندیشان را تحمل میکرد. او گذشته از اینکه یک فیلسوف بود و فلسفه را هضم کرده بود، در فقه یک فقیه بود، و مهمتر ؛ با آثار نویسندگان دنیای خود ، حتا با دگر اندیشان آشنا بود ودر مواجه با نام یک نویسنده غربی و یا دگراندیش حیرت زده نمیشد.
این جمله شگفت آور که هیچ گاه عملی نشد ، از اوست؛ " میباید دانشکده الهیات به هر قیمتی شده فردی مارکسییسم رادر این دانشکده دعوت کندتامسائل مارکسیسم را تدریس کند. بعد ما هم میآئیم و حرفهایمان را میزنیم. هیچ کس هم مجبور نیست منطق ما را بپذیرد."
و میگفت: "من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار میدهم که خیال نکنند راه حفظ معتقدات اسلامی، جلوگیری از ابراز عقیده دیگران است. از اسلام فقط با یک نیرو می شود پاسداری کرد و آن علم است وآزادی دادن به افکار مخالف و مواجهه روشن و صریح با آنها."
۲ - آیت الله مطهری به عمقِ "دین" سفرِ علمی کرد. عمقِ دین بمعنای فهم و اجتهاد در فقه نیست .
اجازه دهید سخنی از استادبزرگوارم آیت الله وحید خراسانی که در درس داشتند تقدیم کنم که فرمودند: "تفقه در دین ؛ متفاوت از تفقه در ابواب فقه، طهارت تا دیات است ، این یک قسمت از دین است نه تمام دین؛ بعض الشیء لیس بالشیء»
در مورد "فقه مطهری" دامنه سخن وسیع است. خلاصه آن این است که او میگفت : "تمام مطالب دو جلد کفایه الاصول را در مشت دارم" ، و در درسهای عمومی آیت الله بروجردی و درسهای خصوصی امام خمینی توانست به رتبه بالای "اجتهاد" برسد و فقیه شود، ولی نه یک فقیه متعارف مانند دیگران که حداکثر یک حاشیه بر "عروةالوثقی" و یا "مکاسب شیخ انصاری" اضافه کند، بلکه وی فقیهی بود که باید تفقه او درچگونه باز کردنِ گره های کور را از زندگی فردی و اجتماعی مسلمین دیدکه درآثارش مانند؛ کتاب "حجاب" و نیز "نظام حقوق زن" و یا "اسلام و مقتضیات زمان" رصد کرد. او از خاستگاه فقه سنتی با بازاندیشانه، پیوند بین نص و زندگی را رقم زد.
۳ - استادمطهری از تحجر فاصله داشت.
اوتوانست بااین روش درست مراجعه به متون اصیل دینی وعدم دخالت حب و بغض ها، از تحجر و دگم اندیشی وسنت گرایی های نامعقول دور شود.
آقای مطهری بر بافت فرسوده؛ بنایِ فقه و فلسفه و تفسیر بنا نکرد. استاد عزیز آیت الله جوادی در درس میفرمود: "در تمام رشته ها ما تا نقشه جامع علم آن رشته را نداشته باشیم، هر فتوایی که در درون آن بدهیم به صورت بافت فرسوده است؛ مثل کسی که شهر را بخواهد اداره کند، تا نقشه جامع شهر را نداشته باشد، هرگونه ساخت و سازی داشته باشد طولی نمیکشد که بافت فرسوده میشود." مطهری نقشه جامع "شهرعلم" را داشت.
مطهری عزیز، در حد میسور بین علم و دین را آشتی میداد و عامل همبستگی عالمان و دانشمندان بود. علوم انسانی و تجربی را احترام میگذاشت همانطور که علوم اسلامی را ارج مینهاد تاجاییکه واجب علی کل مسلم را به تمام علوم بشری سرایت میداد ودر عین اینکه به آداب و فرهنگ و دانش خودی باور داشت، اما هیچ گاه این باور باعث تمسخر و یا بی اعتنایی به ره آور غرب نمیشد. اوهیچ گاه شبهه وشبهه دار را رمیِ به بی دینی نمیکرد و هیچ گاه در مثل تریبون دینی نمازجمعه آنان راتهدید به ارهاب -ترور- نمیکرد.
امروز؛ مادربرابر دوگانگی سازی بین دین و هرچیزی که نیاز بشر است قرار گرفته ایم! مانند علم ویا فلسفه ویا بهداشت ویا تکنولوژی ودانش درغرب .. و نیزازسوی دیگر مواجه با تغییر در مفاهیم بدیهی مانند؛عدالت،عصمت،قدرت و.. هستیم!
بگمانم؛اگر مطهری ومبارزه اوباتحجر ادامه داشت، شرائط متفاوتی داشتیم.
۴ - آیت الله مطهری از محو شدنِ در شخصیتها بر حذر بود و شخصیت پرست نبود. او نه وابسته به فرد، و نه وابسته به هیچ تشکیلات سیاسی و غیر سیاسی بود. او درعین اینکه به امام خمینی عشق داشت و از بردن نام او اشک می ریخت و وابسته عاطفی و تحصیلی به او بود اما وابسته فکری نبود که سرسپرده باشد، مطهری نه تنها خود اهل دست بوسی و پا بوسی نبود ، بلکه ؛ بسی پهلوانانه بر سرسپردگی ، چاکری ، تعصب و اطاعت بی چون و چرا ، چنان تیغ نقد میکشید که آه از دل مریدبازان به آسمان بلند می شد.
او در نقدِ عالمانه ی دو بخش کوشا بود ، یعنی ؛ نقد "ارباب قدرت" و نقد "ارباب دیانت".
استاد شهید مطهری چه زیبا گفت: "مقام حکومت، ملازم با مقام قدسی نیست و هر مقام غیرمعصومی که در وضع غیرقابل انتقاد قرار گیرد، هم برای خودش خطر است و هم برای اسلام، من مانند عوام فکر نمیکنم که هر که در طبقه مراجع قرار گرفت مورد عنایت خاص امام زمان است و مصون از خطا و گناه و فسق است."
۵ - استاد مطهری در پیدایش انقلاب بهمراه همراه امام خمینی نقش موثر یک مجاهد و نیز یک ایدئولوگ را داشت ، اما این ، باعث نمیشد که چشم بر حقائق و یا نارسائی ها و یا حقوق مردم ببند و مدافه جریان حاکمیت باشد.
او چنین میگفت :
"این انقلاب به شرطی در آینده محفوظ خواهد ماند و به شرطی تداوم پیدا خواهد کرد، که قطعاً مسیر عدالت خواهی را برای همیشه ادامه بدهد. یعنی دولتهای آینده واقعاً و کلاً در مسیر عدالت اسلامی گام بردارند، برای پر کردن شکافهای طبقاتی اقدام کنند. تبعیضها را واقعاً از میان بردارند .. من تأکید میکنم اگر انقلاب ما در مسیر برقراری عدالت اجتماعی به پیش نرود، مطمئناً به نتیجه نخواهد رسید و این خطر هست که انقلاب دیگری با ماهیت دیگری جای آن را بگیرد."
استاد مطهری دم از معنویت بدون عدالت نمیزد چون بر این اندیشه بود که ؛ "نبود عدالت در جامعه؛ پایه معنویت را متزلزل خواهد کرد و چون باعث محرومیت میشود ، محرومیت عامل ایجاد عقدههای روانی است و عقدههای روانی تولید انفجار خواهد کرد!"
شهید مطهری برای حق به هرگونه رفتار ناروایی که با متن دین و حقوق مردم در تضاد بود را ممنوع میدانست ، چون بر این باور بود: «برای حق باید از حق استفاده کرد و اگر من بدانم که با یک دروغ، امشب همه گناهکارانِ شما توبه میکنند و نمازِ شب خوان میشوند، اسلام به من اجازه چنین کار [دروغی] را نمیدهد.»
بعد از ملاحظه مطالب پنج گانه تقدیم شده ، آیا به نظر شما "مطهریِ امام خمینی" تکرار شد؟